رام و بيسروصدا از تونل ورزشگاه آزادي به سمت اتوبوس ميرفت، خسته و شكسته شده بود، كنفرانس خبري سنگيني براي مصطفي دنيزلي بود، قيافه درهمي داشت، رنگش سفيد شده بود و انگار خوني در رگهايش جريان نداشت. خبرنگار «اعتماد» خودش را به دنيزلي رساند، به زبان تركي استانبولي صدايش كرد: «آقاي دنيزلي!» انگار يكي از دور صدايش كرده، حوصله نداشت حرف بزند، اما پذيرفت سوال پرسيده شود:
![http://s3.picofile.com/file/7370111933/IMAGE634603678454391714.jpg](http://s3.picofile.com/file/7370111933/IMAGE634603678454391714.jpg)