توهين تماشاگران به داور مطلقا قابل تاييد نيست. نهادهاي مختلف باشگاه از جمله مدير عامل محترم نيز به صراحت آن را محكوم كردند. اما در ميان هياهوي رسانهاي و برخي اظهار نظرهاي احساسي، آنچه مغفول مانده است، توجه به عمق چنين ماجراهايي است. در اين نوشتار سعي ميشود به زواياي بررسي نشده اين رخداد اشاره شود.
نخست؛ پرسپوليس در طول فصل جاري تعدادي از بازيهايش را باخته
است. حتي در دربي پايتخت نيز باختي تلخ داشت. اما تماشاگران به داور
توهين نكردند. اين موضوع نشان ميدهد كه آستانه تحمل هوادران بالاست
اما در بازي با داماش آنان به غلط يا درست احساس كردند كه عدالت رعايت
نشده است. نحوه واكنش هوادران غلط بود، اما واكنشي به بيعدالتي
بود. به اين مهم اضافه بايد كرد، رفتار بازكنان تيم را. بازيكنان ما
در طول فصل جاري- به جز يك مورد استثنايي- به تمامي رفتاري حرفهاي و
اخلاقي داشتهاند. هيچگونه بد اخلاقي غير حرفهاي از آنها ديده نشده
است وحتي دراين بازي نيز رفتاري متين و حرفهاي داشتند.
دوم؛ اعتراض ميشود كه باشگاه در خصوص مسائل فرهنگي كاري نكرده است
كه اين اعتراض كاملا نارواست. كميته فرهنگي اجتماعي باشگاه در همين
مدت كوتاه، مرامنامه هواداري را تدوين كرده است و هواداران براي
عضويت در اين كميته ابتدا بايد اين مرامنامه را بپذيرند. كلاسهاي
مختلفي براي افراد مختلف باشگاه كه با مردم و هوادران در ارتباط هستند
برقرار شده است. آن دسته از مشوقيني ( ليدرها) كه رفتار و منش شايسته
نداشتند از باشگاه و ورزشگاه دور شدند. شعارهاي مختلفي طراحي شد تا
تماشاگران به دلخواه از آنها در تشويقهاي خود استفاده كنند. در
برنامه راديويي پرسپوليس كه از شبكه تهران پخش ميشود به جاي تعريف از
باشگاه فقط به موضوعات فرهنگي، اخلاقي و اجتماعي پرداخته شده و
استانداردهاي يك هوادار و بازيكن و در كل تيم حرفهاي از نظر اخلاقي
تبيين ميشود. تعدادي سرود كه پيامآور شادي، همدلي، جوانمردي و
احترام است براي باشگاه ساخته شده و در اختيار هواداران قرار گرفته
است. از امسال پايان نامههاي مقطع دكتري و فوق ليسانس كه در خصوص
رابطه علوم انساني و رفتاري با فوتبال است مورد حمايت باشگاه قرار
ميگيرد. درصدد تاليف و چاپ تعدادي كتاب در اين عرصه هستيم و اينها
فقط بخش كوچكي از مجموعه فعاليتهاي كميته فرهنگي اجتماعي باشگاه است.
بايد توجه شود كه حتي رويكرد روزنامه باشگاه نيز صبورانه است و برخلاف
ديگر نشريات هواداري باشگاهها به هيچوجه سعي در توجيه و يا تحريك
عاطفي هواداران پرسپوليس ندارد.
سوم؛ ميگويند بايد باشگاه مجازات شود. اما اين اقدام عادلانه نيست.
عدالت اين است كه فرد را به واسطه قصور از مسئوليتاش مجازات كنند.
اما مسئوليت با اختيار معنا پيدا ميكند. مگر ما در مقابل تماشاگران
اختياري داريم كه از ما مسئوليت ميخواهيد. ما در پهنه اجتماعي
فعاليتهاي فرهنگي خود را انجام ميدهيم اما كنترلي روي تماشاگران
نداريم.
چهارم؛ نكته اساسي كه بدان توجه نميشود، واقعيت رفتارهاي اجتماعي
است. تماشاگر ميداند چطور براي پيروزي شادي كند، چرا كه در پهنه
اجتماعي بارها شاهد پيروزي ديگران وشادي آنها بوده است. او ميداند
چطور سوگواري كند، چرا كه در پهنه اجتماعي بارها شاهد سوگواران
وسوگواري آنها بوده است. اما تماشاگر ما نميداند كه در مواجهه با
شكست چه رفتاري داشته باشد چرا كه در عرصه اجتماعي هرگز هيچ سازمان و
فرد و نهادي اعتراف به شكست نكرده تا او رفتار منطقي بعد از شكست را
ببيند. در جامعه ما رسم بر آن است كه شكست را يا انكار ميكنند
يا در مقابل آن عصيان ميكنند. از اين روي تماشاگر هم همين را ياد
گرفته است و اين ربطي به هيچ باشگاهي ندارد. تماشاگر ياد نگرفته
است كه اعتراض محترمانه چگونه است چرا كه غالبا در پهنه اجتماعي در
خيابان و مدرسه و اداره، اعتراضها خشن بوده و با فحاشي همراه است.
اگر تماشاگر ما الگو داشت ميدانست كه مثلا در مواجه با يك داور ضعيف
يا ناكارآمد ميتوان او را هو كند ميتوان سوت اعتراض بكشد ميتوان به
او پشت كند و دهها عمل ديگر. تماشاگر اين شيوهها را نديده است و بر
اساس تمرين اجتماعي خود ناسزا ميكند.
به آنها كه ميگويند ما كاري نكرديم و بايد مجازات شويم بايد گفت كه
تماشاگر در همه طول هفته در آموزشگاه اجتماع تمرين رفتار ميكند و فقط
دو ساعت به ورزشگاه ميآيد تا آن همه تمرين را به اجرا بگذارد.
در اين صورت آيا سزاوار است كه ما سرزنش شويم.
ما به عنوان كميته فرهنگي اجتماعي باشگاه مسئوليت خود را ميپذيريم و
نقدها را هم قبول ميكنيم به شرط اينكه ما را به اندازه اختياري كه
داريم مجازات كنيد و به اندازه سهم ما در آنچه پيشآمده بازخواست
كنيد.