حقیقتی تلخ برای هواداران پرسپولیس

کسی که تا دیروز با غیرت بود ، الان شده بی غیرت و با لیزر بدرقه میشه

بر فرض که علی کریمی باند باز است. بر فرض که می‌خواهد دنیزلی را کله کند و حرف خودش را به کرسی بنشاند. فرض می‌کنیم که وسط زمین راه می‌رفت تا تیم نتیجه نگیرد و دنیزلی را مربی ضعیفی جلوه دهد. اصلا همه این‌ها درست. هرچه هواداران می‌گویند، همه‌اش درست. فقط در ذهن خود جستجو کنید تا جواب یک سوال را بیابید؛ همین کریمی باند باز، چطور به چنین قدرتی در پرسپولیس تبدیل شد؟ غیر از این بود که همین هواداران بزرگش کردند و بال و پرش دادند؟ همین هوادارانی که سه‌شنبه شب و پس از بازی با الهلال، لیزر در چشمانش اندختند و علیه‌اش شعار دادند.

تا همین چند روز قبل اگر کسی علیه کریمی حرفی می‌زد، همین هواداران از هر تریبونی که به دستشان می‌رسید، جواب‌های تندی به منتقد جادوگرشان می‌دادند؛ جواب‌هایی با چاشنی اهانت. حالا همین‌ها خودشان شده‌اند منتقد کریمی؛ منتقد بت و خط قرمز هواداران پرسپولیس. در روزهای اول فصل، زمانی که تیم با پرسپولیس نتیجه نمی‌گرفت، همین هواداران علیه همه شعار می‌دادند جز کریمی. همه را هو می‌کردند و وقتی به نام کریمی می‌رسیدند، یک پسوند «با غیرت» هم پشتش می‌گذاشتند و نامش را فریاد می‌زدند. حالا از نظر هواداران، تنها بازیکن با غیرت نیم فصل اول پرسپولیس، شده عامل تخریب این تیم.

بحث خوب یا بد بودن کریمی نیست. اصلا کریمی بد. چه فرقی می‌کند، کریمی خوب. خوب و بدش مهم نیست. مهم برخورد هواداران است؛ برخوردی که در کمتر از 24 ساعت، به قول آن مربی معروف لیگ برتری 360 درجه تغییر کرد! نیم فصل اول در پایان یکی از مسابقات پرسپولیس بود که تیم استیلی نتیجه بدی گرفت و کریمی طبق عادتی که هواداران داشتند، تنها فردی بود که تشویق می‌شد. بازوبند کاپیتانی روی مچ کریمی بود، درست مثل همان روزی که بازوبند روی مچ شیث رضایی بود. در مورد کریمی اما هیچ واکنش منفی دیده نشد. هیچ کسی نگفت چرا کریمی بازوبند را روی مچش بسته. اما این سوال را همه از شیث رضایی پرسیدند. چرا؟ چون شیث در ذهن هواداران بزرگ‌تر از پرسپولیس نشده بود. ولی کریمی را آنچنان بزرگ کرده بودند که از خود پرسپولیس هم بزرگ‌تر شده بود. آنجا می‌شد فهمید کریمی آن‌قدر بزرگ شده که ابهتش، جسم کوچکی چون بازوبند را از نظرها دور می‌کند.

روزها و شب‌ها گذشتند تا بازی پرسپولیس – الهلال رسید. جرقه ای زده شد. پرده‌ها کنار رفت و هواداران به یکباره متوجه شدند چشم‌هایشان، کریمی را بزرگ‌تر از تیم پرسپولیس می‌بیند. روز، روز کریمی نبود و جادوگر پرسپولیس، بازی خوبی نکرد. شایعات قوت گرفت. انگ باندبازی را چسباندند به بزرگ‌ترین بازیکن فعلی پرسپولیس و به حق یا ناحق، جمعیتی را علیه کریمی کردند. گرچه به نظر می‌رسد هواداران پرسپولیس برای زدن انگ «باندبازی» به اسطوره خود کمی عجله کرده‌اند، ولی آن‌ها حداقل متوجه یک واقعیت شده‌اند؛ این‌که از مدت‌ها قبل چشم‌هایشان را طوری تربیت کرده بودند که «علی کریمی» را بزرگ‌تر از «پرسپولیس» ببیند. این همان اتفاقی است که مدت‌ها قبل در استقلال رخ داده بود. استقلالی‌ها هم «فرهاد مجیدی» را بزرگ‌تر از «استقلال» می‌دیدند. وقتی مجیدی به قطر رفت، تازه فهمیدند که این بازیکن با وجود خدمات زیادی که به استقلال کرده، اما در موقعیت نامناسبی تیمشان را ترک کرده است. فرهاد مجیدی هم از نظر استقلالی‌ها آن‌قدر بزرگ شده بود که حتی هنوز هم خیلی از هواداران این تیم برایشان تلخ است که از زبان میشائیل هنکه، مربی خود این جمله را بشنوند: «روزی که مجیدی رفت، استقلال قهرمانی را از دست داد.»