سالهاست که باشگاههاي صنعتي و پولدار از جمله سپاهان و ذوبآهن و مس و ... با پولهاي دولتي تکتازي ميکنند و دل هواداران ساير تيمها را ميسوزانند و با قدرت همين بازيکنان، تيمهاي پرسپوليس و استقلال را در داخل و خارج از خانه تحقير ميکنند.
کيست که نداند تعداد هواداران پرسپوليس در مقابل ساير تيمها اصلا قابل مقايسه نيست اما همين تيمهاي کمطرفدار و يا اصلا بيطرفدار با تکيه بر همين رانتها و پولها سالهاست که دماغ هواداران تيمهاي پرطرفدار را ميسوزانند درحالي که حق و سهم اين تيمها از بيتالمال و بودجه دولتي بايد خيلي بيشتر و يا حداقل برابر باشد اما در عمل اينطور نيست!
هميشه سپاهان و ذوبآهن و... يک بار هم پرسپوليس! چه اشکالي دارد که هواداران پرسپوليس هم يک بار حال اين پولها و رانتهاي دولتي را ببرند؟ سالهاست که ما مديرعاملها را به پرسپوليس يا همان دهان شير ميفرستيم و بعد آنها را خلع سلاح ميکنيم و نتيجه همان ميشود که ميبينيم. افتضاحات تاريخي و حيا کنها و رها کنها! شکي نيست که تعدادي از مديران پرسپوليس و استقلال در طي دو ـ سه دهه گذشته حتي در حد تيمهاي دسته سوم هم نبودهاند اما اين که آنها را با دست خالي به جنگ تيمهاي تا دندان مسلح هم بفرستيم کار درستي نيست. مسئله ديگر اين که به فرض رويانيان به بنگرها و عقيليها و... بيشتر از 500 ميليون تومان ندهد اما آيا ساير تيمها هم اينقدر مقيد به سقف قرارداد و اصول حرفهاي و اخلاقي و اينجور چيزها هستند؟
سابقه و تجربه نشان داده که صداقت و پايبندي به اصول و قانون در فوتبال ايران و خيلي جاهاي ديگر مساوي است با شنيدن فحش و بد و بيراه و بدنامي و سرانجام نشان دادن درب خروجي باشگاه! هيچگاه هم فرقي بين دوغ و دوشاب نبوده، پس اين اصل در همه جا صدق ميکند. همين که رويانيان اعتراف ميکند سقف قرارداد را رعايت نکرده خودش يک قدم رو به جلو براي رسيدن به صداقت و درستي در فوتبال است چون خيليها قانون را رعايت نميکنند که هيچ بلکه حکايت همان فردي که در پي ديگران ميدويد و فرياد «آي دزد آي دزد» را سر ميداد، هستند! رويانيان در اين مدت کوتاه درسهاي بزرگي به فوتبال ايران و مديرانش داده است همانند اعتراف به تباني در تيم فوتسال پرسپوليس و...